فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی
فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

کوروش بخواب راحت ، ای مهر آریائی

شکر خدا که میهن آزاد و سربلند است

نام قشنگ ایران ،تا کهکشان بلند است

کوروش بخواب راحت ای مهر آریائی

حاکم به کشورِ ما امنیّتی رَوَند است

چون تهمتن جوانان غرّنده و غیورند

دارا اتم شکافد ، سارا عزیز و قند است

کارون رونده و پاک دستی گشاده دارد

ضحّاک در دماوند در قیدو حبس و بند است

بیگانه جا ندارد در سرزمین یزدان

اروند جاری و رام، البرز ارجمند است

دریایِ مازنی ها، کانونِ دلبری ها

هرکس رود به ساحل ،خشنودو بهره مند است

پرچم که نقش الّله دارد نماد وحدت

هرکس نخواهدازکبر،خودخواه وخودپسنداست

شیری که کاغذی بود وابسته بود و مفلس

بر مرده بیش گفتن مکروه و ناپسند است

بخشیده اند اگر از خاک تو پادشاهان

ملّت از آن سخاوت همواره دردمند است

دیو سفید نخوت در غرب آرمیده

با سینه ی سیاهش در نقشه گزند است

شاعر که مهر میهن در جانِ او عجین است

در گفتنِ حقایق بی باک و بدپسند است

شاهان و خواب اُختند ، راحت بخواب کوروش

در هر وجب از این خاک گردانِ زورمند است

سکّوی موشکی چون آرش در انتظار است

تیروکمان  به دستش ، برشانه اش کمند است .

احمد یزدانی

@ahmadyazdany

قلعه ای از کهکشان


قلعه ای روی زمین از کهکشان ،فیروزکوه


جاری و بخشنده ی بر مردمان، فیروزکـوه


مهــــرَبانیِ مُــــداوم ، پایمـــرد و استــــوار



قلـــب تاریخ و بلنـــدِ آسمــان ،فیــــروزکوه



ای شهدشیرین عسل در نیش زنبور

ای شهــــد شیــــرین عسـل در نیش زنبور
مــــــوســایِ پیغمبـــر ، عصاواژها ، طور
یــاحَـــیّ و یاقیّــــوم ،ای عطــــر دلاویـــز
ای کهکشانهــا راتو حاکــــم بوده تا مــــور
کـــردی محمّـــــد را امیـــن، دادی رسالت
نازل نمــــودی در حـــــرا آیات پـر شــــور
بــاریـــد از رحمــــت به روی دشمنـــانـش
بدخواه کـردی یارو هـــــر بد را از او دور
از نـــو دوبــاره دســــت حــــوّا را بــه آدم
دادی تو در صحرای سوزان، در جبل نور
از شرق وغرب وراست تاچپ ،مکرو حیله
جمعند تا قــرآن به غربت مــــانده مهـــجور
کشتی و کشتیبـــان به طــــوفان در نبـــردند
دشمن بکن مقهـــور  ،حالــش را تو ناجــور
درغیبت ســـردار عــــرش و صـاحب الامر
چشمان نامحرم بهِ رهبـــر را بکــــن کـــور
هستنــــدایشـــان ،کیمیــــایِ باطِـــل السّحـــر
حفظش کن و هــردردو رنجی را از او دور
یزدانیـــــم ،خاکـــم به زیــر پــایِ عشقـــــم،
سیّــدعلــی خامنـــه ای، هســـت منظــــــور.
احمدیزدانی(کوتوال)