فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی
فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

استقلال

نیستم عضو جناح و حزب و باندو دسته ای 

خوش ندارم تا که باشم عنصر وابسته ای

مستقل مستقلمم ، با نگاه خاص خود

منبعث از دیدگاه شخص از بد رسته ای 

نیست مفهوم سخن اینکه تحزّب خوب نیست،

آرزو دارم به کشور پا بگیرد هسته ای 

کار حزبی را دهد تعلیم با دیدی درست

نه فراماسونری با سازو کار بسته ای

جوشش احزاب ملی آرزوی هرکسی

ضد حزب دولتی در پستوی دربسته ای

کی شود دولت برآید از دل احزاب ما 

تا به آن دلبسته هر آزاده ی دلخسته ای ؟



رجال بی وطن

از درد بشر چه ناکسان آبادند 

از زردی روی لاله ها دلشادند

این ها چو رجال بی وطن در ظلمت

در کندن گور و دفن خود استادند .