فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

صبح



صبح یعنی انتظاری سر شده
وقت روز و قصّه ای دیگر شده
صبح یعنی وقت بیداری رسید
وقت ترک پهنه ی بستر شده
صبح یعنی یک سلام و یک درود
خدمت خانه و سر همسر شده
صبح یعنی یک هوای تازه تر
مثل بیماری که شد بهتر شده
صبح یعنی یک عبور برزخی
مهرورزی میوه داد و بر شده
صبح یعنی سرسپردن ، دلبری
حال خوب و روز ، همبستر شده
صبح یعنی ای خلایق روز شد
شب دوباره منزوی ، مضطر شده.