فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

زیر پای تو


به کوی تو باریدم از زمین و زمان

به زیرِ پای تو بودم چو ریگها ی روان
مرا که مست تو بودم خمار خواهد کُشت
نگاه کن به خمارت ٬ ببین مرا لرزان
مگر به وعده ی دیدارِ دیگری از تو 
امید را بدمم در دلم در این طوفان
نمیروم به رهِ بی غمانِ مست و خراب
سزایشان که بمانند در بلا حیران

احمدیزدانی