ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
بست ابرِ تیره رَه بر آفتاب
شد به سلطانِ قَدَرقدرت حجاب
گفت،خورشیدی اگر،ظاهر بشو
بست لبخندش به لب نقش و به دل
گریه کرد بر ابرِ از داخل خراب
بسته شد جانت به جانِ من کنون
من نباشم می شوی نقش بر آب
هستی و بالندگیها یت منم
غافلی انگار ، هستی تو بخواب
من نباشم ابرو آبی نیست تا
مدّعی گردد به من ، حاضر جواب
آفتابم ، ذاتِ من بخشیدن است
نیستم مانندِ سایه یک سراب
احمدیزدانی
کوتوال
http://www.deemeh.blogfa.com
#کوتوال