فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی
فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

اربعین

اربعین شد نقطه ی وحدت و ثقل مومنان

مسلمین داده به دنیا همّت خود را نشان

از حسین ابن علی تدبیر عالم گشته است

تا رود بدخواهی از مستکبران در گورشان

از همه اقصای عالم مومنان حق طلب

داده اند پاسخ به هل من ناصر مولایشان

از نجف تا کربلا چون روضه ی رضوان شده

مضجع شش گوشه ی آقا امید شیعیان

بوده با پای پیاده راهی بین الحرم

صحن عبّاس دلاور چشمه ی لب تشنگان

در میان کلّ عالم یک نفر باشد ،حسین

آنکه بر او گریه شد از جانب پیغمبران

اربعین اسرار وحدت را هویدا می کند

منحصر باشد چنین روز عزیزی بی گمان

خواب دنیا را بهم زد سیل انسانهای پاک

گشته یک اخطار جدّی از خداوند جهان

کربلا دریای موّاجی از عشق و اعتقاد

اربعین شد موجب منکوب مکر دشمنان

ما که در خود مانده ، از جاماندگان اربعین

جان و دل در کربلا داریم و یادش عشقمان 

صیاد

برای شهید عبدالرّسول صیّاد  ،معروف به صیّاد خمینی ،

تک تیرانداز قهرمان جبهه ها


داغِ تو ای گلِ زیبا به کجا باید برد؟

خنده هائی که وطن لذّتِ آن را میبرد؟

واقعاً عبدِ رسولی تو ،سفرخوش سالار

از تو ارثت به شرف نسل خمینی ها برد

نازنین رفتی و ما بر سر پیمان هستیم

آسمان قبلِ حلولت غمِ رندان میخورد

لشکری بوده اگر یک نفرت در سنگر

ازحسادت همه شب دشمنت ازغم میمرد

گرچه سخت است سفر ،خون تو ثارالله است

ورنه شیعه زِ فراق تو ز غم می افسرد

خون تو ساخت جوانانِ غیوری را که

در نبود تو جهان حسرتِ هریک را خورد