فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی
فیروزکوه

فیروزکوه

اشعار احمدیزدانی

صیاد

برای شهید عبدالرّسول صیّاد  ،معروف به صیّاد خمینی ،

تک تیرانداز قهرمان جبهه ها


داغِ تو ای گلِ زیبا به کجا باید برد؟

خنده هائی که وطن لذّتِ آن را میبرد؟

واقعاً عبدِ رسولی تو ،سفرخوش سالار

از تو ارثت به شرف نسل خمینی ها برد

نازنین رفتی و ما بر سر پیمان هستیم

آسمان قبلِ حلولت غمِ رندان میخورد

لشکری بوده اگر یک نفرت در سنگر

ازحسادت همه شب دشمنت ازغم میمرد

گرچه سخت است سفر ،خون تو ثارالله است

ورنه شیعه زِ فراق تو ز غم می افسرد

خون تو ساخت جوانانِ غیوری را که

در نبود تو جهان حسرتِ هریک را خورد

شَبری شَبَر

خفته در دامان البرزِ کهــــن ،فیـــروزکـــوه

مردمانش ساده دل ،سخت و مقاوم مثل کوه


هســت شهـــر صخــره ها وقلّه های بینظیر

شهـــرِ آهو ،چشمه ســـاران و بزرگانِ دلیر


از بزرگان غیـــورو نامـــور بالنــــده اســت

شهرو ده از عطرگیسوی شهیدآکنـده اســت


عارفان وپارسایانش درخشان چـون نگیــن

غرقِ نورِ معرفت همــراه با عشــق ویقیــن


هســت اســـرارِ فــراوان در محــلّلات و گذر

رازها دارد درون سینـــه از(شَبــری شَبَــر)


چندسالی رو به نوســـازی و وسعت میرود

قلـــب مـــردم از برای نام ایـــران می تپـــد

احمدیزدانی